اشتباه بهترین راه آموختن . . .
حکایت جالبی در مورد دانشمندی وجود دارد. این دانشمند که موفق به کشفهای زیادی در زمینهٔ پزشکی بود، در مصاحبهای به سوال خبرنگاری که پرسید:«چرا میتواند کا رهای بیشتری را در برابر مردم عادی انجام دهد».
پاسخ داد:
وقتی کودک بودم، روزی میخواستم شیشه شیری را از یخچال بر دارم، شیشه از دستم افتاد و شیر روی زمین ریخت، مادرم گفت: چه اتفاق جالبی! هیچ وقت ندیده بودم شیر اینگونه روی زمین بریزد. خوب، دوست داری قبل از آنکه شیر را پاک کنی روی آ نها بازی کنی؟ و من این کار را انجام دادم و بعد از چند دقیقه مادرم گفت:
هر وقت یک اتفاق اینطوری افتاد، باید آن را پاک کنی، خوب دوست داری اینکار را چهطور انجام دهی؟ با حوله یا اسفنج یا پارچه؟ «وقتی شیر را از روی زمین پاک کر دیم مادرم گفت:».
میدانی اشکال در کجا بود؟ اشکال این بود که، نمیدانستی با دستهای کوچک چگونه باید شیر را از یخچال بیرون بیاوری. بیا به حیاط برویم، شیشه را پر از آب کنیم و فکر کنیم ... تا راهی را پیدا کنیم که بدون آن که به زمین بیافتد، آن را حمل کنی... دانشمند ادامه داد :
من از آن روز دانستم که میتوانم و حق دارم که اشتباه کنم و ... یاد بگیرم و همین سبب شد تا بر خلاف دوستان و همکارانم جرأت پیدا کنم تا کاری را انجام دهم و از اشتباه نترسم؛ و این باعث شد تا چیزهای خیلی بیشتری یاد بگیرم.
ممنون جالب بووود
سپهر اگه امکانش هس متون انگلیسی تخصصی هم بزار ممنون